خبرگزاری مهر، گروه استانها: «صدیقه کلیجی» از طلاب دانش آموخته مدرسه علمیه تخصصی الزهرا (س) ساری و مادر پنج فرزند است. این بانوی طلبه ۳۱ ساله که سطح دو حوزه را تمام کرده، خانهداری میکند و مدتی است که با یک شرکت دانش بنیان همکاری دارد و محصولات آرایشی و بهداشتی به همراه مشاوره رایگان در اختیار دوستانش قرار میدهد.
وی مادر سه پسر و دو دختر است که با ما هم صحبت شده است.
*پس از ازدواج تصمیم داشتید صاحب چند فرزند شوید؟
۲ فرزند
*کدام مساله شما را به داشتن فرزند بیشتر ترغیب کرد؟
وقتی که دوتا از فرزندانم همبازی بودن دائماً حس رقابت داشتند و نسبت به هم گذشت نداشتند، زمانی که با مشاوره صحبت کردم گفت با آمدن فرزند سوم این مشکل حل خواهد شد، با وجود فرزند سوم گذشت و فداکاری را یاد میگیرند؛ واقعاً هم با بچه بعدی که به عنایت پروردگار دوقلو بودند اوضاع تربیتی بچهها خیلی بهتر شد ولی داشتن دوقلو خیلی برای ما سخت بود.
*کدام یک از شما بیشتر مشتاق بودید برای داشتن فرزند به تعداد بالا؟
همسرم در خانوادهای به دنیا آمد که مادرشان به تک فرزندی اعتقاد داشتند، با وجود اینکه همسرم تک پسر بودند ولی اصرار داشتند که یک فرزند نهایت دو فرزند کافی است، خودم خیلی دوست داشتم به خاطر برکات زیاد چند فرزندی، فرزندان بیشتری داشته باشم.
*با توجه به داشتن پنج فرزندی آیا با مشکلاتی مواجه بودید؟
این سوال خیلی کلی هست قطعاً چه تک فرزندی و چه چند فرزندی یک سری چالشها و سختیهای خودش را دارد ولی ما همه چیز را به فال نیک میگیریم و با اینکه دوقلو داشتن سختی زیادی برای ما به همراه داشت، اقدام به فرزند پنجم کردیم، الان اگر کسی بخواهد به خاطر سختیهای بزرگ کردن بچه از این کار امتناع کند قطعاً امام زمان (عج) هم بیایند بهانهای دارد برای کمک نکردن به ایشان.
*اقتصاد زندگی شما بر چه مبنایی میچرخد؟ راحتتر بگویم زندگی شما با ۵ فرزند چگونه تأمین میشود؟
همسرم کارمند هستند، مثل اکثر مازندرانیها که یا خانواده دختر یا پسر در بعضی از موارد کمک میکنند برای ما هم به همین صورت است، پدرم خیلی کمک کار زندگی ما هستند، چون ایشان کشاورز هستند و خیلی چیزها را نمیخریم، در واقع خدا پدرم را واسطه رزق ما قرار داده است و یکی از الطاف خدا به ما در این چند سال مستاجری، این بود که، صاحبخانههای خوبی در مسیر زندگی ما قرار داد، مکانی که در حال حاضر در آن زندگی میکنیم، طبقه پایین آن خالی است و صاحبخانه آن را اجاره نمیدهد و بچهها خیلی راحت و بدون دغدغه همسایه آزاری تحرک دارند، همچنین صاحبخانه ما طی این سه سال مبلغی برای رهن و اجاره اضافه نکرده است.
*زیاد بودن تعداد بچهها کار تربیتشان را سخت نکرده است؟
اتفاقاً وقتی یکی بود کارم سختتر بود و خیلی به رفتار من و همسرم دقت میکرد و همیشه با ما حرف میزد و وابستگیاش به ما زیاد بود و باید سرگرمش میکردیم که واقعاً بعضی وقتها خسته کننده بود، وقتی دوتا شدند همبازی پیدا کرد ولی فضای بین آنها رقابتی بود و به لطف خدا از بچههای بعدی همکاریشان در کار خانه خیلی زیاد شد و چون واقعاً من تنهایی به کارها نمیرسیدم، پسر بزرگم که هنوز ۱۰ سالش نشده آشپزی میکند، نان میخرد، جارو میکشد و ظرف میشوید.
حتی دوقلوهایمان که دو سال و نیم هستند با این قد کوچک کلی به کارهای خانه میرسند که حتی تصورش برای مادرهای تک فرزند و دو فرزند سخت است، با عشق به هم کمک میکنیم و این هم لطف خداست، به قول قدیمیها «تو بچه اول را خوب تربیت کن بقیه بچهها با دیدن رفتارهای او خودشان تربیت میشوند».
*خود بچهها از اینکه به تعداد زیاد هستند، اذیت نمیشوند؟
نه اتفاقاً خیلی دوست دارند و به بقیه فخرفروشی میکنند.
*آیا تا الان با انتقاد اقوام و آشنایان هم مواجه شدید؟ مثلاً بگویند این همه بچه چرا؟
خیلی، دوستانم طعنه کنایه میزنند، باید فقط با یک لبخند از کنار این حرف ها رد شد.
*اگر به گذشته برگردید، همچنان به داشتن تعداد بالای فرزند تمایل دارید؟
بله شایدم بیشتر
آیا داشتن فرزندان زیاد، آثار و برکاتی در زندگی شما به همراه داشت؟
بله، هم برکات مادی هم معنوی، در بارداری اول ماشین خریدیم، بعد از دخترم پراید قدیمیمان را فروختیم و یه پراید صفر خریدیم، بعد از دوقلوها؛ فرزند آخری با اینکه جمع ما بیشتر شد ولی قدرت خرید ما به طرز معجزه آسایی بیشتر شد و خیلی راحت مسائل مادی در زندگی ما پیش میرود و به لطف خدا محتاج کسی نمیشویم.
نظر شما